جدول جو
جدول جو

معنی تری تخم - جستجوی لغت در جدول جو

تری تخم
(تْ تَ)
پسرویدرن و برادر استاتیرا (زن اردشیر پسر داریوش دوم). که آمس تریس دختر داریوش را بزنی گرفت و چون پدرش درگذشت به جای او والی شد و عاشق خواهرخود رکسانه گردید و در صدد قتل آمس تریس برآمد ولی توطئۀ او کشف شد و داریوش یکی از ندیمان وی را مأمور نجات آمس تریس کرد. تری تخم بدست وی کشته شد. و رجوع به ایران باستان ج 2 ص 961 و تریتن تخمس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ تُ)
بزرقطونا. اسفرزه. (یادداشت به خط مؤلف از مهذب الاسماء). رجوع به بزرقطونا و اسفرزه و هرول و هروی شود
لغت نامه دهخدا
(تْ تَ نَ)
در افسانۀ نزاع با مار سه سر که در اوستا بصورت ’ثره اته اونه’ یعنی فریدون آمده است. و رجوع به مزدیسنا ص 36 و تریتا و فریدون شود
لغت نامه دهخدا
(تْ)
دریانورد پرتقالی قرن پانزدهم میلادی که سه مسافرت کامل و موفقیت آمیز به آفریقا کرده بود
لغت نامه دهخدا
(رِ تَ)
تیر هوائی و آتشبازی را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). تیر هوائی و تیر ناوک و تیر آتشبازی... (غیاث اللغات). تیر هوائی آتشبازی شبهای عید و عروسی را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج) :
گر اشارت نیست با چین جبین هم قانعیم
تیر تخشی زآن کمان ابروان ما را بس است.
صائب (از آنندراج).
تو گوئی چو شد تیر تخشش بلند
که کرده ست این ریشه در خاک بند.
طاهر وحید (از آنندراج).
از بس که گرم سوی عدویت روان شود
چون تیر تخش ناوک آتشفشان شود.
سعید اشرف (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
(تْ رِ)
در آن زمان (زمان داریوش بزرگ) کشتی بزرگی بود که پاروزنهای آن به سه صف در سه طبقه جا میگرفتند (ایران باستان ج 1 ص 561). و رجوع به همین کتاب ج 1 ص 668، 740 و ج 2 ص 926، 1006، 1112، 1135، 1174، 1242، 1485، 1923 و ج 3 ص 1971، 1976، 1978، 2006 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هری تخم
تصویر هری تخم
دانه کرچک راگویند که ازآن روغن کرچک بدست می آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیر تخش
تصویر تیر تخش
تیر هوائی و آتشبازی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هره تخم
تصویر هره تخم
هری تخم
فرهنگ لغت هوشیار
قطعات تیغ گونه ی حصیر، چوب و تخته
فرهنگ گویش مازندرانی
تخم ترب و تربچه که از گیاه آن به دست آید
فرهنگ گویش مازندرانی